نامادری گیلاس دیویل دخترخوانده اش را در حال سست شدن در اتاقش می گیرد. او با تحکم قوانین را به او یادآوری می کند، سپس به طرز اغواگرانه ای بیدمشک او را می لیسد و خیس و مات او را ترک می کند. نوجوان بداخلاق نمی تواند در برابر لمس تخصصی گیلاس مقاومت کند و مشتاقانه متقابلاً عمل می کند.