در این صحنه داغ، یک پرستار بچه سبزه خیره کننده به نام خیریه کرافورد از کارفرمایش که اتفاقاً پدرش است، صحبت شیرینی دریافت می کند. او به او می گوید که چقدر می خواهد او را لعنت کند و چقدر او را دوست دارد. خیریه به وضوح به این ایده علاقه دارد و مشتاق است که پدرش را راضی کند.