میا در این صحنه گره خورده و آماده شلاق زدن جدی است. ایوت بالکانو کنترل را به دست می گیرد و با دستش شروع به مکیدن های شدید می کند. میا در حالی که شلاق به پوستش می زند از خوشحالی ناله می کند و می پیچد، اما او همچنین می داند که هیچ راه برگشتی وجود ندارد.